Independence

If freedom is short of weapons, we must compensate with willpower

Independence

If freedom is short of weapons, we must compensate with willpower

همیشه به هم که می رسیم ۲ دوتا ۴ تا می کنیم...

 

 کاش حساب کتاب را از قلب جدا کنیم...

 

افسوس که باز با چشمان بسته حرف از نور میزنم ..  

 

Happy Birthday To Me

امروز روز تولدم هستش و کلی هدایا و تبریکات بهم رسید، دیروز م فوق العاده خوش گذشت،در گیر و دار روزمرگی بودم که یهو ابری بالای سرم در آمد و گفت برو به وبلاگی که تو بلاگ اسکای داری یه سری بزن،این Facebooko , 360 ,... رو بی خیال!
آمدیم و جایتان خالی با عبارت شما برنده آروزی نوروزی بلاگ اسکای شدید مواجه شدم

آخ چسبید ، چسبیداااااااااااااا،سکه پکه هایی که تو روز تولدم گرفتم نچسبید که این چسبید! 

  

لینک

سال نو مبارک

باز بهار... 

     باز آغاز ... 

           باز من و تو... 

 

                  خدای من دوستت دارم...

یاد گذشته

امشب دلم واسه وبلاگم تنگ شد! 

زمان چه زود می گذره! 

چه قدر زود دلیل اینکه اومدم اینجا و شروع کردم کهنه شد!خیلی زود...

به نظرت می تونی هم خونه آباد داشته باشی و هم مملکتت رو آباد کنی؟

 

جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد!!

 

"پروفسور محمود حسابی"

 

خداوندگار شجاعان

اگر راه پیش رویت،

راه رویاهایت است،

به آن متعهد باش

 

به این بهانه راه خروج را باز مگذار:

هنوز وقت رفتن به دنبال رویایم نیست.

 

این جمله،

 که بسیار به کار می رود،

بذر شکست را در خود دارد

 

راهت را پی گیر

حتا اگر گام هایت

 نا استوار است.

 

حتا اگر می دانی

 وضع کنونی ات

بهتر است

 

اگر امکانات خود را

هم اکنون بپذیری،

به یقین در آینده بهتر خواهی بود.

اما اگر اسیر مرزهایت شوی،

هرگز از آن ها رها نخواهی شد.

 

با شهامت به راهت قدم بگذار،

از انتقاد دیگران نترس،

و از همه مهم تر،  نگذار منتقد درون خودت، فلجت کند.

 

 

در شب های بی خوابی و بی قراری،

خدا با توست،

با عشقش،

و اشک های پنهانش

 

خدا، خداوندگار شجاعان است.

 

       " paulo coelho "

گناه / فدریکو گارسیا لورکا


چه دلپذیراست
اینکه گناهانمان پیدا نیستند
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
و باز دلپذیر و نیکوست اینکه دروغهایمان
شکلمان را دگرگون نمی کنند
چون در این صورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
خدای رحیم ! تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس

 

 

Sin                                                           


How nice it is                                                
our sins arent obvious
                                         
since we had to
                                         
wash ourselves cleanly ever day
                                         
or perhaps to live under the rain
                                         
or our lies
                                            
dont chang our figures(shapes)
                                         
tought we didnt remember each other even for a moment
                                        
merciful god thanks
                                        

 

یه حرف از شکسپیر

برای لذت بردن از زندگی کافیه کمی احمق باشیم!!

عید غدیر خم مبارک باد!

نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد
ناشر حکم ولایت به ولی می نازد
گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی
عجب اینجاست "خدا" هم به علی می نازد

بلندترین شب سال و آیین ما آریایی ها

تو این شب یلدایی دلم یه آرزو داره ، کاش به لحظه اهورایی رسیدن برسم!

امیدوارم همه تو شب زایش مهربونی لحظات خوشی رو با آدمهای مهربون سپری کنن!

 

 

قیصر امین پور

اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود
اگر دفتر خاطرات طراوت
پر از ردپای دقایق نبود
اگر ذهن آیینه خالی نبود
اگر عادت عابران بی خیالی نبود
اگر گوش سنگین این کوچه ها
فقط یک نفس می توانست
طنین عبوری نسیمانه را به خاطر سپارد
اگر آسمان می توانست یکریز
شبی چشم های درشت تو را جای شبنم ببارد
اگر ردپای نگاه تو را باد و باران
از این کوچه ها آب و جارو نمی کرد
اگر قلک کودکی لحظه ها را پس انداز می کرد
اگر خاک کافر نبود
و روی حقیقت نمی ریخت
اگر ساعت آسمان دور باطل نبود
اگر کوه ها کر نبودند
اگر آب ها تر نبودند
اگر باد می ایستاد
اگر حرف های دلم بی اگر بود
اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر می توانستم از خاک
یک دسته لبخند پرپر بچینم
تورا می توانستم
ای دور
از دور
یک بار دیگر ببینم!

سفر ایستگاه/قیصر امین پور

قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
          به نرده های ایستگاه رفته
                                     تکیه داده ام!

 

دمی با سهراب سپهری

.

.

.

 

گوش کن جاده صدا می زند از دور قدم های تو را

چشم تو زینت تاریکی نیست

پلک ها را بتکان ،کفش به پا کن و بیا

بیا تا جایی ، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد

و زمان روی کلوخی بنشیند با تو

و مزامیر شب اندام تو را ، مثل یک قطعه آواز به خود

جذب کند.

پارسایی که در آنجا تو را خواهد گفت

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق

تر است...

 

ترانه آب دریا

دریا خندید
در دور دست،
دندان‌هایش کف و
لب‌هایش آسمان.
ــ تو چه می‌فروشی
  دختر غمگین سینه عریان؟
ــ من آب دریاها را
  می‌فروشم، آقا.
ــ پسر سیاه، قاتی ِ خونت
  چی داری؟
ــ آب دریاها را
  دارم، آقا.
ــ این اشک‌های شور
  از کجا می‌آید، مادر؟
ــ آب دریاها را من
  گریه می‌کنم، آقا.
ــ دل من و این تلخی بی‌نهایت
  سرچشمه‌اش کجاست؟
ــ آب دریاها
  سخت تلخ است، آقا.
 دریا
خندید
در دوردست،
دندان‌هایش کف و
لب‌هایش آسمان.

 

فدریکو گارسیا لورکا/ به‌روایت احمد شاملو

 

 

واقعیت محض

من تو را منصفانه باور کرده بودم

آن هنگام که به درختان باغ

در بعد از ظهری تابستانی

با ذ هنی درگیر

آب می دادم

انگار تمام گلها و درختان

به من نگاه می کردند

چه شوقی در چشمانشان بود

و چه حس پر طراوتی به من تزریق می شد

من تورا در تک تک برگ های خیس می دیدم

تو بودی

و درقالب گل و برگ به من نشانه می دادی

این را سالها قبل درک کرده بودم

اما این بار عمیق تر از همیشه

نسیم می وزید

و بوی خاک خیس به مشامم می رسید

چه راز ی در آن نهفته بود ...

راز ی که همیشه همهمه ای را در وجودم برپا می کرد

گاهی کسی می آید واژه ای پرت می کند به سویم                  

او می خواهد تنها نباشم

او دلش به حالم می سوزد

او می خواهد مرهم اسرارم شود

چه روزنه های احمقانه ای پیدا می کند...

می خواهد مرا از قفس و تنهایی برهاند

کدام قفس ؟

کدام تنهایی؟

من هیچ وقت تنها نبوده ام

هرگز!

تو همیشه کنارم بودی

چه اصراری دارند که خلوتمان را برهم زنند

و من چقدر از این روزمرگی بدم می آید

من درکنار تو ، خودم هستم

خودِ خودم

نیاز ندارم خودم را شرح دهم

بگویم : آن بوده ام

این هستم

چه کرده ام

چه می کنم...

تو مرا می شناسی

و این بزرگترین شانس هر کسی است

که معشوقه اش او را بشناسد

من با تو چه نیازی دارم به دیگری؟

تا با جملات قاصر و حروف محدود

از حالم برایش بگویم

و سر آخر به نقطه آغاز بر گرد م

و خسته ا ز مناظرات بی حاصل

تو مرا به اوج نیاز رسانده ای

و این بهترین تقدیر است

من با تو نگران نیستم

افسرده نیستم

تنها نیستم

من هرچه هستم

ذره ای از هنر تو هستم

و نیازمند دلگرمی های تو

ای قشنگترین واقعیت زندگی!

 

 "آتنا-4 تیر 1386"     

زندگی

چه فکر می کنی؟
که بادبان شکسته زورق به گل نشسته ای ست زندگی ؟
در این خراب ریخته
که رنگ عافیت ازو گریخته
 به بن رسیده راه بسته ای ست زندگی ؟
 چه سهمناک بود سیل حادثه
که همچو اژدها دهان گشود
زمین و آسمان ز هم گسیخت
ستاره خوشه خوشه ریخت
و آفتاب درکبود دره های آب غرق شد
هوا بد است
 تو با کدام باد می روی؟
چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
 دل تو وا نمی شود
تو از هزاره های دور آمدی
 در این درازنای خون فشان
به هر قدم نشان نقش پای توست
 در این درشتنک دیولاخ
ز هر طرف طنین گامهای رهگشای توست
بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام
به خون نوشته نامه وفای توست
به گوش بیستون هنوز
صدای تیشه های توست
چه تازیانه ها که با تن تو تاب عشق آزمود
 چه دارها که از تو گذشت سربلند
 زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند
نگاه من
 هنوز آن بلنددور
 آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور
 کهربای آرزوست
سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
 سزد اگر هزار بار
بیفتی از نشیب راه و باز
 رو نهی بدان فراز
 چه فکر می کنی ؟
جهان چو آبگینه شکسته ای ست
که سرو راست هم در او شکسته می نمایدت
چنان نشسته کوه درکمین دره های این غروب تنگ
زمان بی کرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی ست این درنگ درد و رنج
به سان رود
 که در نشیب دره سر به سنگ می زند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست ، زنده باش

               (ه.الف.سایه)

روی باریدن...

من درختم وتوابری سرشار
من درختم وتوباران بهاری
من د رختم که به باریدن تومحتاجم
ریشه هایم همه خشک
دردل خاک سیه وامانده
شاخه هایم همه چون اسکلتی پوسیده
سوی درگاه خدادست تمنا رانده
لیک افسوس که درغربت این دشت غریب
روی باریدن نیست

۱۹ اریبهشت ۱۳۸۶

دیگه دارم کم کم ۲۱ ساله می شم ... ۲۰ سالگی هم تموم شد با همه تلخی ها

و شیرینی هاش  و من یکسال بزرگتر می شوم و من پر از تجربه های تازه می شوم

و من زود به زود از کودکی ام دور می شوم ...۲۱ اردیبهشت از خاطره ساعت ْ۱۶.۴۵

نوزدهمین روز اردیبهشت ۱۳۶۵ می گذرد و اینک باز روز ۱۹ است و ماه به نام همان

فرشته ایست که نگهبان کوهساران است...

 

بهار را باور کن

باز کن پنجره ها ،را که نسیم

روز میلاد اقاقی ها را

جشن می گیرد

و بهار روی هر شاخه ، کنار هر برگ

شمع روشن کرده است

همه ی چلچه ها بر گشتند

وطراوت را فریاد زدند

کوچه یکپارچه آواز شده ست

 و درخت گیلا س

هدیه ی جشن اقاقی ها را

گل به دامن کرده است

باز کن پنجره ها را ،ای دوست

هیچ یادت هست

که عطشی وحشی سوخت؟

برگ ها پژمردند ؟

تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست؟

تو ی تاریکی  شبها ی بلند

سیلی سرما با تاک چه کرد؟

با سر و سینه گل ها ی سپید

نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟

هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه باران را باور کن

و سخاوت را در چشم چمنزار ببین

و محبت را در روح نسیم

که در این کوچه تنگ

با همین دست تهی

روز میلاد اقاقی ها را

جشن می گیرد!

خاک ، جان یافته است

تو چرا سنگ شدی ؟

تو چرا اینهمه دلتنگ شدی؟

باز کن پنجره ها را

و بهاران را

باور کن          

 «  فریدون مشیری»

 

می شکافم قفس را /نسرین بهجتی

وقتی از درون قفس ، زندگی را نگاه

می کنم  

تمام سقف دنیا را ... راه راه ...

خاکستری...

شاید کمی مایل به گریه می بینم

وقتی از درون قفس به دریا نگاه

می کنم

دریا فقط همان کاسه آب

و ماهیها همان پوست های ارزن مانده به روی آب

اما قفس یک حقیقت دروغ بود

که برگرده هایم نشاندی

تا ببافم خودم را و سرنوشتم را

رج به رج با درد...خسته خسته... میله میله...

که نتوانم بگویم

عزیزم کهکشان وجود دارد

دریا ، کاسه آب من نیست

روز ی من، آن چند دانه ارزن نیست

دنیا به اندازه طول و عرض قفس من نیست

وقتی به من بافتن قفس را آموختی

رج به رج با درد...خسته خسته... میله میله...

من آسمان را هم خط خطی  دیدم

عزیزم این باراجازه نه... بی اجازه

می شکافم قفس را تا برانداختن خودم

می خواهم نفس نفس ستاره ها را بشمارم

Careless Whisper/ George Michael

 

I feel so unsure

As I take  your hand and lead you to the dance floor

 As the music dies

Something in your eyes
Calls to mind a silver screen
And all its sad goodbyes
I'm never gonna dance again
Guilty feet have got no rhythm
Though it's easy to pretend
I know you're not a fool
I should 've known better than to cheat a friend
And waste a chance that I'd been given
So I'm never gonna dance again
The way I danced with you

Time can never mend

The careless whisper of a good friend
To the heart and mind
Ignorance is kind

and There's no comfort in the truth
Pain is the all you'll find

I'm never gonna dance again

Guilty feet have got no rhythm

Though it's easy to pretend

I know you're not a fool
I should 've known better than to cheat a friend
And waste a chance that I'd been given

So I'm never gonna dance again
The way I danced with you

            "Living without your love"
Tonight the music seems so loud
I wish that we could lose this crowd
Maybe it's better this way
We'd hurt each other with the things we want to say
We could have been so good together
We could have lived this dance forever
But now, who's gonna dance with me?
Please stay!

I'm never gonna dance again          

Guilty feet have got no rhythm

Though it's easy to pretend

I know you're not a fool
I should 've known better than to cheat a friend
And waste a chance that I'd been given
So I'm never gonna dance again
The way I danced with you

Now that you're gone

Now that you're gone

Now that you're gone

Was what I did so wrong?
So wrong that you had to" leave me alone"
 

گنجشک

به تو گفتم گنجشک کوچک من باش

تا در بهار تو درختی پر شکوفه شوم

دلم تنگه ...

سالها پیش بود که آرزویی در دلم کردم، آن زمان به خودم می گفتم شاید بعدها که زمانی سپری شود من به این آرزویم می خندم و از داشتن چنین آرزویی در دورانی از زندگی ، خودم را ابله می پندارم، روزها گذشتند و ماهها و سالها هم سپری شدند با آنکه هرگز قدمی به آرزویم نزدیک نشدم اما همچنان در دلم بود و رویایش در سرم و هر روز برای رسیدن به آن تشنه تر از قبل می شدم، در برهه ای از زمان سعی می کردم متفاوت باشم و به بود و نبود این آرزو نیندیشم اما نمی شد، دلم بی اراده برای رسیدن به آن تره می چید، ذهنم ناخودآگاه  دنبال روزنه ای برای وصال می گشت، با امشب 5 سال و خورده ای است که با این آرزو زندگی کرده ام، عجیب است  که در طی این سالها هیچ دری برای رسیدن به آرزویم به رویم گشوده نشد و جالبتر دریچه های متروک هم کور کور شد ند ، در این شب زمستانی و دل انگیز با تمام وجودم حس کردم که آرزویم دیگر جایی در دلم ندارد ، می بایست از این خیال تهی پیکر دل بکنم ، دلم می گرید، می گویم: ای دل، بهتر است بگذریم ازش، بگذار بگذریم، سالهاست که جلایی به این پیر خفته در نهانگاه وجودم نخورده است، بیا از این پس بی او سر راحت بر بالین بگذاریم ، او از من و تو نیست، او می خواهد من و تو را پیر کند شاید از غصه سیر، می دانم بعداز این سخت است بی خیالش زندگی ، اما رسم است ، رسم روزگار ... ما نمی توانیم بعضی چیزها را آن طور  که خودمان می خواهیم پیش بریم، بارها نزد خدا شکوه هایم را بردم نمی دانم چرا اعتنا نکرد... نمی دانم ...نمی دانم...نمی دانم...

.

.

.

من اینجا بس دلم تنگ است

وهر سازی که می بینم بد آهنگ است

بیا، ره توشه برداریم

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...

                     

دریچه

ما چون دو دریچه، روبه‌روی هم،  
آگاه ز هر بگو مگوی هم،       
هر روز سلام و پرسش و خنده،        
هر روز قرار روز آینده.      
عمر آینه‌ی بهشت، اما... آه      
بیش از شب و روزِ تیرو دی کوتاه         
اکنون دل من شکسته و خسته‌ست،          
زیرا یکی از دریچه‌ها بسته‌ست.              
نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد،       
نفرین به سفر، که هر چه کرد، او کرد.   

                                                 م.ا.ث.  تهران، دی‌ماه 1335

یه رنج

دنیا رو بد ساختن .. کسی را که دوست داری . تو را دوست نمی دارد .. کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نمی داری .. اما کسی که تو دوستش داری و اوهم تو را دوست دارد به رسم و آیین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است...

"صدای تو همهء هستی من است"

هنگامیکه در غروب چشمانم ردپایی از غصه ها پیدا بود ودر نگاه همیشه غمگینم  هاله ای از سکوت ، در آن هنگام که در فضای غر یب سینه ام ماتم لحظات بر پا بود، زمانیکه در حصار  افسردگیهای روحی ،مضطر بانه ابعاد زندگی را می جستم،در آن نوبت که جوانه سبز امید در بهار زند گی ام تصویرگر خزانی زرد شد،زمانیکه در حجم خیس نگاهم جای خالی تو را می دیدم ودر گذ ر لحظاتم بی تو بودن را لمس می کردم ، گرچه فرسنگها فاصله بین ما بود اما صدای صمیمانه و مهربانت تسکین دردهایم شد.من در صدای تو هستی ام را دوباره یافتم .زیبائیهای زندگی را که در لابه لای کلام شیرینت می گنجاندی ، با همه وجودم در می یافتم . بزرگترین شادی ام شنیدن صدای مهربانت بود .چگونه به تصویرکشم بیقراریهایم را برای شنیدن این صمیمیت ؟ تو با عطر  کلامت دوباره زیستن را به تک تک سلولهای وجودم هدیه کردی و امید، ارزنده ترین هدیه ای بود که با احساسات پاک و صمیمانه ات نثارم نمودی .من در صدای تو زند گی می کنم.من تار یخچه سبز شد نم را در حاشیه نیکوترین کلمات می نگارم .با تو خواهم ماند و با تو خواهم زیست ، تا فرداهای دور ای معنای عرفان...

   www.3jokes.com - Funny Pictures!

نطرتون چیه؟؟؟؟

       www.3jokes.com - Funny Pictures!

 

معرفی اجمالی تیپ های شخصیتی زنانه

دیمیتر - خانمی که بیشتر برای همه مادری می کند .

آفرودیت - زنی که بیشتر قصد دلفریبی و عرضه زیباییهای خود را دارد .

پرسفون - دختری که کاملا معصوم و با چشم بسته وارد ارتباط با کسانی می شود که معصومیت او را می ربایند و روح او را مورد تجاوز قرار می دهند .او همیشه در معرض افسردگی و ترس از رابطه با مردان است و به دنبال معصومیت از دست رفته ی خود می باشد .

هستیا - زنانی هستند که بدون نیاز به مردان کانون زندگی را گرم نگه می دارند و روحی وسیع دارند و معمولا معلمین خوبی برای پاکی و اخلاقند . زنانی هستند که در صورت رشد و محیط خوب ، به استادانی معنوی مبدل می گردند و آتش عشق الهی را روشن نگه می دارند .

آرتمیس - زنانی هستند که انگار باید مرد می شدند . همواره در جدال با ظلم های دنیای مردانه که در حق زنان و کودکان می شود هستند . دختری را می بینید که اهل ورزش و فعالیت و کار است و کمتر مردی می تواند به مرزهای او تجاوز کند و به طبیعت وحش عشق می ورزد .

آتنا - دختری را می یابید که  عاشق پدرش است و مدافع حقوق بابا در خانه . بسیار درس خوان و اهل تلاش و علاقه مند به هماوردی با مردان در پستهای مدیریتی و مشاورتی .بسیار تیز بین و دارای قدرت عاقله ی قوی و مشاور قدرتمند مردان موفق و مدیران ارشد.

هرا - زنی که بدون مرد و داشتن رابطه ای جدی و متعهدانه خود را ناقص می بیند . او از سن کم وارد ارتباط می شود و به شدت به خیانت و بی وفایی حساس است

 

Sorry Seems To Be The Hardest Word / Elton John

                      What have I got to do to make you love me  
                      What have I got to do to make you care
                      What do I do when lightning strikes me          
                     And I wake to find that you're not there
                     What do I do to make you want me
                     What have I got to do to be heard
                     What do I say when it's all over
                     And sorry seems to be the hardest word
                     It's sad, so sad  
                     It's a sad, sad situation
                     And it's getting more and more absurd
                    It's sad, so sad
                    Why can't we talk it over
                     Oh it seems to me
                     That sorry seems to be the hardest word
                    What do I do to make you love me
                   What have I got to do to be heard
                   What do I do when lightning strikes me
                   What have I got to do
                   What have I got to do
                   When sorry seems to be the hardest word

 

 

خط به خط

·         هرچه طلبکار عشق باشیم، بیشتر از ما می گریزد.جبهه گیری ، تعلق و تهدید هیچ کدام نمی توانند عشق را تامین کنند. عشق حقیقی گرفتنی نیست، به دست آوردنی است.

·         خوشبختی دز عشق چیزی بیش از راحتی و آسایش است، نه با غرق شدن در لذتهای آنی به دست می آید، نه با پذیرفتن تعریف کس دیگری از آن. خوشبختی  که عشاق در وجود یکدیگر می یابند، پیامد تلاش صبورانه وآگاهانه است.

·         زندگی و عشق که خلق می کنیم، زندگی وعشقی است که در آن زندگی می کنیم.

·         نود درصد از آنچه درباره اش نگرانیم، هرگز پیش نخواهد آمد.

·         برای بعضی ها، امکان اشتباه در حکم امکان مرگ است. طوری عمل می کنند که انگار خطا، نقش آبرنگی است که سفت و سخت به آن می چسبد واگر از حاشیه بیرون زد، دیگر امکان پاک کردن واصلاح کردنش نیست.

·         ستایش، مثل عشق،زمانی معنا می یابد که آزادانه به اشتراک گذاشته شود.

·         اگر به حقیقت زنده باشیم ، هر روز تولدی دیگر می یابیم.

·         کسانی که احساس خوبی از خود دارند، زیاد از آینده نمی ترسند چه همه چیز روبه راه باشد،چه همه چیز به ویرانی برود.

·         فراموش نکنید که عشق زندگی ما را بازیچه خود نکرده است مثل خود زندگی. عشق همیشه آنجاست ، چشم به راه ، دعوت کننده و امید بخش ، چنان که پیش از این بوده و بعد از این خواهد بود.

·         معمولا این افکار و نظریات ما نیستند که از ما انسان ها ی بدبین یا خوشبین می سازند، بلکه این خوش بینی یا بدبینی ماست که ریشه های روانی و آسیب شناسی دارند و شکل دهنده افکار و نظریات ما هستند.

·         برای خندیدن صبر نکنید تا حتما خوشحال شوید چون در این صورت ممکن است تا پایان عمر نخندید.

·         دانستن اینکه در موقعیتی هستیم که باید خود را خوشبخت تصور کنیم ، دانشی است ارجمند.

·         بیشتر ما اگر هم اهل گوش دادن باشیم ، بد گوش می دهیم چه بسیار بداقبالی ها و دردها که ناشی از سوءتفاهم هایی است که به دلیل عادت های بد در گوش دادن عارض شده اند.

·         آنها که از نیافتن عشق ناله سر می دهند، شاید بهتر باشد که آه و ناله را پایان دهند و چشمهایشان را کمی بازتر کنند.

·         سکوت هیچ سخنی را سانسور نمی کند.

·         هدف زندگی، یافتن و کشف نمودن استعدادها و توانایی های جسمس و ذهنی تان است

·         مسئولیت زندگی به تکامل رساندن این توانایی هاست

·         معنی زندگی استفاده از این توانایی ها برای خوشبخت نمودن دیگران است.

·         بدانید که برای هدف خاصی پا به این دنیا گذاشته اید.

·         خودتان را باور کنید.

·         از خودتان مایه بگذارید.

·         هرگاه به شک و تردید افتادید، بیشتر فکر کنید.

·         در جستجوی رمز و اسرار زندگی در خواهید یافت که درزندگی رمز و اسراری وجود ندارد.

·         با کنجکاوی زندگی خود را خواهید یافت.

·         در تلاش برای شناسایی خودتان است که زندگی را هم خواهید شناخت.

·         زنده بودن به تنهایی کافی نیست.

·         زندگی را باید زندگی نمود.

·         برای شاد بودن تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز دارید .

·         خود تاییدی از خود تقبیحی بهتر است.

·         کسی که دارای عزمی راسخ است، جهان را مطابق میل خویش عوض می کند.

·         داشتن پشتکار تفاوت ظریف بین شکست و کامیابی است.

·         تمدن زندگی نیست ، زندگی ساز است.

·         شکست چیزی نیست به جز دست کشیدن از تلاش .

·         داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسان ها فنا می شوند، بلکه این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.

·         انسان همان چیزی است که خود باور دارد.

·         ما فقط با دوست داشتن می توانیم عشق را بیاموزیم .

·         عشق به جز عشق چه پاداشی دارد؟!

·         خوشبختی واقعی تنها هنگامی حاصل می شود که خود را وقف رسیدن به هدفی کنیم.

·         اگر مایلیم پیام عشق را بشنویم ، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم.برای روشن نگه داشتن چراغ، ناچاریم در آن نفت بریزیم.

·         من مهمتر از گرفتاریهای خودم هستم.

·         تاکنون هیچ کس حتی شاعران نیز نتوانسته اند بگویند ظرفیت دل تا چه اندازه است.

 

فمینیسم چیست؟

«‌فمینیسم جنبشی سازمان یافته برای دست‌یابی به حقوق زنان و نیز یک ایدئولوژی برای دگرگونی جامعه است که هدف آن صرفا تحقق برابری اجتماعی زنان نیست، بلکه رویای رفع انواع تبعیض و ستم نژادی، طبقاتی و ... را در سر می‌پروراند. فمینیسم ایدئولوژی آزادی زنان است و در همه رویکردهای آن این اعتقاد مستتر است که ما زنان به دلیل جنسیت‌مان اسیر بی‌عدالتی هستیم.»(مگی هام، فرهنگ نظریه‌های فمینیستی، صفحه ۱۶۳)وجه مشخصه فمینیسم این است که «‌فرودست بودن» زنان را قابل بحث و مخالفت می‌داند و معتقد است این مخالفت مستلزم بررسی انتقادی موقعت کنونی و گذشته زنان و چالش با ایدئولوژی مردسالارانه حاکم است که فرودستی زنان را طبیعی و همگانی و اجتناب‌ناپذیر جلوه می‌دهد.در طول بیش از صد و پنجاه سالی که از آغاز جنبش زنان و بیش از یک قرنی که از مطرح شدن اصطلاح « فمینیسم» در اشاره به این جنبش می‌گذرد، نظریه‌های مختلف و گاه متعارضی در تبیین فرودستی زنان عنوان شده است. این اختلاف نظر در تعبیر علل فرودستی زنان منجر به شکل گیری انواع فمینیسم شده است و از این رو ما با مفهوم مشخص و معین به عنوان فمینیسم روبرو نیستیم که بتوانیم به سهولت آن را بپذیریم یا رد کنیم.فمینیسم گاه تحت عنوان لیبرال فمینیسم ؛ مبارزه برای حقوق برابر زنان با مردان را هدف قرار داده و نابرابری فرصت های آموزشی را سرچشمه ستم بر زنان دانسته، گاه همه شکل های ستم و سلطه را ناشی از برتری جویی مردان انگاشته و در قالب رادیکال فمینیسم هدف خود را جایگزینی جوامع مردسالار کنونی با جوامع زن محور معرفی کرده، گاه ریشه انقیاد زنان را در شیوه تولید سرمایه‌داری و جدایی کار از خانه که به تقسیم کار جنسی انجامیده پنداشته و با نام مارکسیسم فمینیسم ؛ دگرگونی بنیانی اقتصاد را تنها راه چاره رفع ستم دیدگی زنان عنوان کرده و گاه همچون فمینیسم پسا تجددگرا اساسا « زن و مرد» و « زنانگی و مردانگی » را اموری غیر جوهری و یا برساخته اجتماع معرفی کرده است.علاوه بر این گرایش‌ها گروه‌های فمینیستی دیگری نیز با اندیشه‌های متفاوت و راهبردهای گوناگون برای بهبود شرایط اجتماعی زنان و رفع تبعیض از آنان گام برمی‌دارند که بنا به خاستگاه تاریخی، جغرافیایی، ایدئولوژیک، اجتماعی و فرهنگی خود با عناوینی همچون پسامدرن، اگزیستانسیالیست، صلح طلب، اجتماعی، مسیحی، مسلمان و .... شناخته می‌شوند.

اما آنچه در همه این گرایش‌ها مشترک است و شاید بتوان آن را از اصول اساسی فمینیسم نامید « آگاهی از سرکوب و استثمار زنان و اقدام آگاهانه برای تغییر این وضعیت است.»
فمینیسم از این نقطه آغاز می‌کند که زنان سرکوب می‌شوند و سرکوب آنها مسئله مهمی است. این سرکوب در نقاط مختلف جهان و مقاطع تاریخی مختلف، انواع متفاوتی دارد و با تغییر شرایط اجتماعی، اشکال سرکوب نیز تغییر می‌کند. اما ریشه‌های این سرکوب همچنان پابرجا می‌ماند.

 

شب یلدا

 

شب است و گیتی غرق در سیاهی
شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند
و از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند
تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ،
شب یلدا را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . . .

 

شب یلدا ، طولانی تر ین شب سال ، شب زایش مهربانی است، اجداد  ما این شب را تا به صبح به جشن و پای کوبی به گرد  آتش ، می پرداختند  ، برخوانی الوان از میوه هایی چون هند وانه ، خربزه، انار ، سیب ، خرمالو و به می نشستند.درست است که زند گی ماشینی بین ما انسانها فاصله انداخته، اما با د ید ن تکاپوی همه در مناسبتهایی هم چون شب یلدا و نوروز ...به وضوح یافت می شود  که ما نمی خواهیم و نمی گذاریم آیین ها و سنت هایمان به آسانی از بین رود ...ما عمری است با این باورها زندگی کر د ه ایم ...ما این سنت ها را گرامی می داریم هرچندهر چند که جای خرمالو آجیل و به جای خوان الوان از میز و مبل و... استفاده می کنیم...

 

"شب یلدا مبارک"

 

فردی مرکوری خواننده گروه کویین

 

بی تردید فردی مری کوری (Freddie Mercury ) خواننده ی گروه کویین (Queen) را می توان به خاطر توانایی های چشمگیر نمایشی در صحنه ، و نیز استعداد خارق العاده ی ذاتی اش که و ی را صاحب یکی از برترین صداهای تاریخ موسیقی پاپ و خالق برخی از جاودانه ترین و به یادماندنی ترین ترانه های قرن بیستم ساخته است ، یکی از بزرگترین هنرمندان موسیقی راک تمام دوران دانست . فردی مرکوری ، با نام اصلی فرخ بول سرا(Bulsara) در سال 1946 در زنگبار از پدر و مادری ایرانی و زرتشتی به دنیا آمد. پدرش به دلایل شغلی مجبور بود دایم به هندوستان سفرکند وفرخ کوچک ناچار مدت های طولانی تنها می ماند.پس به هندوستان نقل مکان کردند وفرخ در مدرسه شبانه روزی سنت پیتز نزدیک بمبئی ثبت نام نمود. قبلا تلفظ دشوار نام((فرخ)) برای اطرافیان،که بیشترشان انگلیسی زبان بودند،سبب شده بود که والدینش نام اورا فردریک تغییر دهند،اما در همین مدرسه بود که همکلاسی هایش وی را ((فردی)) خطاب نمودند،امری که خیلی زود مورد پذیرش خانواده نیز قرار گرفت. فردی در این مدرسه هم در ورزش وهم در کارهای هنری دانش آموزی نمونه بودودر12 سالگی با دریافت نشان افتخار مدرسه به عنوان دانش آموز ذوفنون وهمه فن حریف مورد تشویق قرار گرفت. وی عاشق هنرهای تجسمی وطراحی بود(آرم گروه کویین طراحی خود اوست)،اما بیش ازآن شیفته ی موسیقی بود کم کم موسیقی را بر کارهای مدرسه ترجیح می داد. مسئولان مدرسه که استعداد فوق العاده اش را در موسیقی دریافتند وی را به کلاس های فوق العاده ی موسیقی فرستادند و وی نخستین درسهای موسیقی را با فراگیری پیانو آغاز نمود. همچنین فعالانه در گروه همسرایان ونمایش مدرسه شرکت کرد. هنگامی که 12 سال بیشتر نداشت به همراه چهار تن از همکلاسی هایش یک گروه راک اند رول در مدرسه تشکیل داد که در مراسم مختلف مدرسه کنسرت می دادند. فردی دراین گروه نوازنده پیانو بود.

با اتمام مدرسه در1962 باخانواده به زنگباربازگشت. اما آن ها در 1964 به خاطر ناآرامی های زنگبار به انگلستان مهاجرت کردند. پس از گذراندن یک دوره ی دوساله ی کالج، در سال1966تحصیل دررشته ی گرافیک را دردانشکده ی هنرایلینگ را آغاز نمود. یکی از همکلاسی هایش در دانشگاه، به نام تیم استافل (Tim Staffell  ) نوازده ی گیتار بیس بود. وی که عضو گروه اسمایل(Smile) بود چند بار فردی را به تماشای تمرین این گروه برد، گروهی که دو تن از یاران ثابت آینده ی کویین یعنی برایان می(Brian May)نوازنده ی گیتار و راجرتیلور(Roger Tailor) نوازنده ی سازهای کوبه ای از اعضای آن بودند. به تدریج میان او وگروه اسمایل صمیمیتی  به وجود آمد و تماشای تمرینات آن ها انگیزه ی شرکت وی در گروه های مختلفی مانند آبیکس(Ibex) ورکیج (Wrecage) وچند گروه دیگر شد،البته اکنون دیگرنه پیانیست، که خواننده ی گروه بود.

سال 1969 وی مدرک خود را در رشته ی گرافیک اخذ نمود، اما همچنان به اجرای موسیقی و ترانه سازی مشغول بود ولی چون این کار هنوز درآمد مناسبی نداشت در تابستان همان سال با راجر تیلورغرفه ای در بازارکنزیگتون باز کرد که بیشتر آثار هنری خود و دیگر دانشجویان ایلینگ را در آن می فروخت، البته خیلی زود کار آن ها به فروش لباس های نو ودست دوم تبدیل شد. در آغاز سال1970 با جدا شدن تیم استافل از گروه اسمایل، فردی رسما تقاضای عضویت در گروه آنها را نمود. درابتدااعضای گروه در پذیرش او مردد بودند: تردید آن ها به خاطر رفتار های افراطی نمایشی روی صحنه، وطرزنگاه کردن وروبروشدن وی با تماشاگران بود. اما نمی توانستند صدای فوق العاده وشور بر انگیزاننده وایده های بسیار وبرتر اوراانکارکنند واوپذیرفته شد. اکنون گروه آنها به یک نام نیاز داشت ودرمیان اسامی گوناگون، نامی را که فردی پیشنهاد داده بود برگزیدند: (( کویین)). می توان تاریخ نخستین کنسرت آنها را 27 ژوئن 1970 ثبت نمود، شبی که به صحنه رفتند و شخصیتی متفاوت از خود به نمایش گذاشتند. در حالی که اعضای سایر گروه ها لباس های جین و تی شرت ساده می پوشیدند، کویین ها با ظاهری پر زرق و برق و جامه های ابریشمین و فاخرروی صحنه می رفتند. در تا بستان همین سال فردی که گمان می کرد نام خانواد گی اش برای (( ستاره)) شدن مناسب نیست ان را از بولسرا به مرکوری ( پیام آور خدایان) تغییر داد.

پس از مدتی مایک گروز (Mike Grose) از گروه کنار گرفت و آن ها نوازندگان مختلفی را تجربه کردند که هیچ یک در گروه نماندند، اما سرانجام در سال 1971 با(( جان دیکن)) JohnDeacon))، نوازنده ی گیتار بیس،آشنا شدند که تا پایان، عضو ثابت گروه بود. اکنون دیگر کویین شکل گرفته بود وهر سال با اجرای کنسرت های عمومی و پخش آلبوم های گوناگون توجه جهانیان را به خود جلب می کرد. تورهای مختلف گروه دراقصی نقاط دنیا پرازموفقیت و تجربه ی مستقیم در ارتباط بر قرار کردن  با مخاطبینی ازفرهنگ های گوناگون بود. بسیاری از ترانه های موفق گروه کار فردی بود و به راستی که اثار و ابتکاراتش وی را ستون اصلی کویین ساخته بود. برای نمونه خواننده، شاعر وآهنگساز" حماسه ی کولی" (Bohemian Rhaspsody )، مشهور ترین اثر کویین که پس از انتشاربرای 9 هفته در رده های بالای فهرست محبوب ترین ها قرار داشت ودر یک نظر سنجی ترانه برتر هزاره  موسیقی شناخته شد، ساخته اوست(این ترانه، آهنگ هفتم از آلبوم حاضر است).

در پایان سال 1982 که اعضای گروه تصمیم گرفتند چند ماهی استراحت کنند، "فردی" چند آلبوم انفرادی وچند اثر آوازی کلاسیک اجرا نمود.پس از چند ماه گروه با انگیزه ی بیشتر فعالیت های خود رااز سر گرفت، اکنون اما در برنامه ی آنها اجرای کنسرت ها ی خیریه نیز گنجانده شده بود واین کار به یکی از اهداف آن ها بدل شده بود.

در اواخر دهه ی هشتاد فردی دچار بیماری شد وپزشکان بیماری وی را ایدز تشخیص دادند. وی ابتلا به این بیماری را از نظر عموم پنهان نمود تا با تمرکز بیشتر وبه دور از حاشیه بتواند فعالیت های هنری اش ار ادامه دهد. در این مدت وی آخرین آثار خود را با گروه کویین اجرا کرد: معجزه(The Miracle) 1989،و کنایه(Innuendo ) 1991. هچنین دو کار انفرادی ونیز یک کار تلفیقی پاپ و کلاسیک به همراه خواننده ی مشهور اسپانیایی اپرا مونتسرا کابایه(Montserrat Caballe') به نام بارسلونا از آخرین آثار اوست.

در23 آوریل 1991 فردی در یک بیانه ی عمومی مردم رااز بیماری خود آگاه نمود. فردای آن روز او، فردی مرکوری، هنرمندی که مدت دو دهه بر قله ی موسیقی راک جای داشت، در خانه اش در لندن در گذشت. یک سال بعد، به مناسبت سالروز در گذشتش در استادیوم ویمبلی لندن غوغایی به پا بود:بازماندگان گروه کویین به همراه گرو های مشهور و غول های موسیقی گرد هم آمده بودند تا با اجرای برنامه یاد فردی را گرامی بدارند ونیز اعانه ای به نفع درمان بیماران ایدزی فراهم آورند. در میان آنها هنرمندان و گروه هایی مانند متالیکا ، گانز اند روزز(Guns n' Roses)، ا لتون جان(E.John)، دیوید بووی(D.Bowie)، راجر دالتری(R.Daltrey)، جورج مایکل(G.Michael) و لیزا مینه لی (L.Minelli) حضور داشتند و به اجرای برنامه پرداختند. ولی افسوس! مگر کسی می تواند جای فردی را بگیرد؟

 

Bicycle bicycle bicycle
I want to ride my bicycle bicycle bicycle
I want to ride my bicycle
I want to ride my bike
I want to ride my bicycle
I want to ride it where I like

You say black I say white
You say bark I say bite
You say shark I say hey man
Jaws was never my scene
And I don't like Star Wars
You say Rolls I say Royce
You say God give me a choice
You say Lord I say Christ
I don't believe in Peter Pan
Frankenstein or Superman
All I wanna do is

Bicycle bicycle bicycle
I want to ride my bicycle bicycle bicycle
I want to ride my bicycle
I want to ride my bike
I want to ride my bicycle
I want to ride my
Bicycle races are coming your way
So forget all your duties oh yeah!
Fat bottomed girls
They'll be riding today
So look out for those beauties oh yeah
On your marks get set go
Bicycle race bicycle race bicycle race
Bicycle bicycle bicycle
I want to ride my bicycle
Bicycle bicycle bicycle bicycle
Bicycle race

You say coke I say caine
You say John I say Wayne
Hot dog I say cool it man
I don't wanna be the President of America
You say smile I say cheese
Cartier I say please
Income tax I say Jesus
I don't wanna be a candidate for
Vietnam or Watergate
Cos all I wanna do is

Bicycle bicycle bicycle
I want to ride my bicycle bicycle bicycle
I want to ride my bicycle
I want to ride my bike
I want to ride my bicycle
I want to ride it where I like

 

 

حکایت های قشنگ قشنگ...

دروغ و حقیقت

 

روزی دروغ به حقیقت گفت : میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم . حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند . وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را درآورد . دروغ حیله گر لباسهای اورا پوشید و رفت . از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است . اما دروغ در لباسهای حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود .

 

 

آلبرت اینشتین:  بی نهایت بودن دو چیز را قبول دارم، یکی کائنات و دیگری حماقت بشر.نامحدودی  کائنات را شک دارم اما بر بی پایانی حماقت بشر مطمئنم.

 

 

"حکایت ماهیگیر خنده رو"

 

 

روزی مرد ماهیگیری  در ساحل زیبای رودخانه ای آرام لم داده بود ودر حالیکه مثل خمیر وا رفته بود و به امواج آرامش بخش خیره شده بود، می خواست تا دیر نشده  از گرمای آفتاب  غروب لذت ببرد.

او چو ب ماهیگیری اش را محکم در شن های ساحل فرو کرده بود و منتظر بود قلاب تکانی بخورد تا بلند شود وماهی به دام افتاده را صید کند. در همین موقع سر و کله مردی تاجری پیدا شد. او آمده بود از آرامش ساحل رودخانه استفاده کند و کمی گرفتاری هایش را فراموش کند.

مرد تاجر که متوجه ماهیگیر شده بود، شاخک هایش حساس شد و از خود پرسید:" چرا این مرد اینقدر بی خیال لم داده و بلند نمی شود تلاش کند و ماهی بیشتری بگیرد ؟"

برا ی همین به ماهیگیر نزدیک شد و گفت: گمان نمی کنی فقط با فرو کردن چوب در شن ها ماهی زیادی بگیری ! بهتر نیست چوب را  بیرون بکشی و بیش تر فعالیت کنی ؟"

مرد ماهیگیر لبخندی زد و گفت: " چوب را بیرون بکشم که چی؟"

-          کوفت که چی! اگر چوب رو بیرون بکشی  و بیش تر عرق بریزی، می توانی تور بزرگی بخری و ماهی های زیادی بگیری .

مردماهیگیر دوباره با لبخند تکرار کرد:" که چی بشود؟"

مردتاجر جواب داد:" می توانی با فروش ماهی زیاد، پول زیادتری کاسب شوی و یک قایق بخری تا با آن ماهی های بیشتری صید کنی.  اگر هم حال قایق سواری نداری ، اقلا می توانی چوب ها ی بیشتری بخری و در همه جای ساحل فرو کنی."

ماهیگیر دوباره پرسید:" بالاخره که چی؟"

 مردتاجر که رفته رفته عصبانی می شد ، گفت:" آخر چرا نمی فهمی ؟ فکرش را بکن. اگر یک قایق بخری کم کم  وضعت توپ می شود و می توانی چوب ها و قایق ها ی بیشتری  بخری و برا ی خودت کارگر استخدام کنی تا با چو بها و قایق هایت کارکنند و تا دلت  بخواهد ماهی بگیرند."

مردماهیگیر با همان لحن آرام و لبخندی که از لبش محو نمی شد ، برای چندمین بار تکرار کرد:" فرض کن که قایق ها ی بسیاری خریدم و چو بهای زیادی  در همه جا ی ساحل فرو کردم . آخرش چی؟"

مردتاجر که از کوره در رفته بود و رنگش سرخ شده بود، فریاد زد: " چه جوری به تو حالی کنم ؟ اگر مثل بچه آدم  حرف گوش کنی ، آنقدر پولدار می شو ی که به یک میلیارد بگویی تتمه حساب و مجبور نشوی برا ی امرار معاش  کار کنی . آن وقت می توانی بقیه عمرت را در این ساحل زیبا لم بدهی و بی خیال دنیا ، غروب خورشید را تماشا کنی و تا دیر نشده ، از زندگی لذت ببری!"

مرد ماهیگیر که هنوز لبخند می زد، گفت: " فکر می کنی الان دارم چه کار می کنم؟!"

 

 

"پیرمرد ومرگ "

 

هیزم شکن پیری که از سختی روزگار و کهولت، پشتش خمیده شده بود، مشغول جمع کردن هیزم از جنگل بود . دست آخر آنقدر خسته و نا امید شده بود که دسته هیزم را به زمین گذاشت و فریاد زد:" دیگر تحمل این زندگی را ندارم ، کاش همین الان مرگ به سراغم می آمد و مرا با خود می برد."

همین که این حرف از دهانش خارج شد ، مرگ به صورت یک اسکلت وحشتناک ظاهر شد و به او گفت : " چه می خواهی ای انسان فانی ؟ شنیده ام که مرا صدا کرده ای" هیزم شکن پیر جواب داد :" ببخشید قربان ، ممکن است کمک کنید تا من این دسته هیزم را روی شانه ام بگذارم."

نتیجه: گاهی ما از اینکه آرزویمان بر آورده شوند، سخت پشیمان خواهیم شد.

 

 

"حکایتی زیبا و آموزنده "

 

 

یک سقا در هند ، دو کوزه بزرگ داشت که هر کدام از آنها را از یک سر میله ای آویزان می کرد و روی شانه هایش می گذاشت. د ریکی از کوزه ها  شکافی وجود داشت ، بنابراین وقتی که کوزه سالم ، همیشه حداکثر آب ممکن را از رودخانه به خانه ارباب می رساند ، کوزه شکسته فقط نصف این مقدار را حمل می کرد .

برای مدت دو سال ، این کار هر روز ادامه داشت . سقا فقط یک کوزه و نیم آب را به خانه ارباب می  رساند . کوزه سالم به موفقیت خودش افتخا ر می کرد.

موفقیت در رسیدن به هدفی که به منظور آن ساخته شده بود اما کوزه شکسته ، بیجاره از نقص خود شرمنده بود وا زاینکه تنها می توانست نیمی ا زکا رخود را انجام دهد ، ناراحت بود . بعد ا زدو سال ، روزی در کنار رودخانه، کوزه شکسته به سقا گفت: "من ا زخودم شرمنده ام و می خواهم از تو معذرت خواهی کنم"

سقا پرسید:" چه می گویی؟ از چه چیزی شرمنده هستی ؟"

کوزه گفت : د راین دو سال گذشته من تنها توانسته ام نیمی از کاری را که از عهده ام گذاشته شده است را انجام دهم ، چون شکافی که د رمن وجود داشت ، باعث نشتی آب در راه بازگشت به خانه اربابت می شود. به خاطر ترکهای من تو مجبو رشدی این همه تلاش کنی باز هم به نتیجه مطلوب نرسیدی.

سقا دلش برای کوزه شکسته سوخت و برای همدردی گفت: از تو می خواهم د رمسیر بازگشت به خانه ارباب ، به گلهای زیبا ی کنار راه توجه کنی .

د رحین بالا رفتن از تپه، کوزه شکسته خورشید را نگاه کرد که چگونه گلهای کنا رجاده را زندگی می بخشد و این موضوع، او را کمی شاد کرد. اما د رپاین راه با زهم احساس ناراحتی می کرد. چون دید که بازهم نیمی از آب نشت کرده است. برای همین دوباره از صاحبش عذ رخواهی کرد.

سقا گفت: من از شکافهای تو خبر داشتم و ا زآنها استفاده کردم . من در کنا رراه گلهایی کاشتم که هر رو ز وقتی از کنا ررودخانه بر می گشتیم، تو به آنها آب داده ای . برای مدت دو سال ، من با این گلها، خانه اربابم را تزئین کرده ام .

 

" بی وجود تو ، خانه ارباب نمی توانست اینقدر زیبا باشد "

هوش هیجانی را بشناسیم

یکی از پدیده هایی که در دهه های اخیر مورد استقبال زیادی قرار داشته است، پدیده هوش هیجانی بوده است ،که دلیل این امر توانایی های فرضی ،هوش هیجانی بالا تردر حل بهتر مسائل ، کاستن از میزان تعارضات بین آنچه که انسان احساس می کند با آنچه که فکر می کند یا همان تقابل قدیمی "عقل" و" دل" و مشاهده زندگی شاد و موفقیت آمیز کسانی بوده که از تحصیلات عالی برخوردار نیستند ولی به دلیل هوش هیجانی بالا به این خوشبختی دست یافته اند.پژوهش های متعددی نشان داده که هوش هیجانی می تواند سبب افزایش  میزان سلامتی ، رفاه ، ثروت، موفقیت وعشق و شادی گردد.

 

مولفه های هوش هیجانی

 

هرچند هوش هیجانی با هوش شناختی IQ ارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری و عملکرد، کاملا با آن تفاوت دارد، مولفه های هوش هیجانی به قرار زیر است:

1-      درون فردی: شامل خود شکوفایی، استقلال و خود آگاهی عاطفی.

2-      بین فردی: همدلی و مسئوایت اجتماعی .

3-      سازگاری : شامل حل مسایل و آگاهی به واقعیت.

4-      مدیریت استرس : شامل کنترل تکانه ها و تحمل فشارها .

5-      خلق و خوی : شامل شادکامی و خوش بینی.

  همانگونه که از اجزای هوش هیجانی مشخص می گردد، این مفهوم می تواند زمینه ساز پیشرفت شغلی ، رضایت در روابط فردی و ... باشد که در اینجا به ارتباط EQ   با پیشرفت تحصیلی در سطوح بالاتر می پردازیم . در تعیین سطح عوامل مربوط به موفقیت تحصیلی تنها 2 در صد به IQ اختصاص یافته است که این میزان برای دانشجویانی که در مقاطع بالای تحصیلی قرار داشته و رشته تحصیلی خوبی نیز دارند، حتی به مقادیر پایین تری نیز تنزل می یابد . پس نقش عوامل انگیزشی، هیجانی بین فردی در پیشرفت تحصیلی در این گروه از دانشجویان که همگی از هوش عملکردی بالایی برخوردارند بسیار مهم خواهد بود . نکته حائز اهمیت دیگر این است که اصولا هوش شناختی یا IQ را نمی توان چندان تغییر داد ولی هوش هیجانی((EQ قابل تغییر، اصلاح و ارتقا می باشد، پس شناخت EQ یک استفاده کاربردی نیز خواهد داشت.

پژوهش های اخیر نشان داده است که بر خلاف نظر اغلب فلاسفه و روانشناسان شناخت و عاطفه مستقل از یکدیگر نیستند . تجارب عاطفی ما به نحوی  با ذخیره سازی و بازیابی اطلاعات پیرامون ما مربو ط است. حالات خلقی ما تاثیر عمیقی بر اطلاعاتی که به ذهن می سپاریم  یا مورد توجه قرار می دهیم و شیوه ای که به موقعیت های اجتماعی واکنش نشان می دهیم ، دارد در نتیجه به عنوان یک اصل کلی در این دیدگاه می توان گفت:

 

عاطفه خوب ، تفکر خوب

 

هنگامیکه احساس خوبی داریم ، دنیا را با عینک خوش بینی می بینیم وبر عکس ، عملکرد عاطفی برکارکرد عصبی- روانشناختی فرد نیز تاثیر می گذارد . وقتی خوش خلق هستیم ، خاطرات خوب را به یاد می آوریم  و وقتی افسرده هستیم خاطرات بد اتوماتیک وار به ذهن وارد می شوند.

هرچه قدر هوش عاطفی فردی بالا تر باشد، به نقش و تاثیر عواطف بر کنش ها و رفتارهایش آگاه تر است و سعی می کند متناسب با موقعیت بهترین عاطفه را درخود ایجاد کند تا بهترین نوع تفکر و حل مساله را انجام دهد. فردی که EQ بالا دارد می داند که چگونه  تاثیر منفی هیجانات را بر تفکر خود اصلاح نماید.

امروزه ، بین یادگیری ، امتحان دادن و نمره گرفتن با آنچه که لازمه زندگی مدرن  و روابط پیچیده بین فرد ی کنونی است،  تفاوت زیادی قائل شده اند.

همه ما انسانهایی را می شناسیم که در ظاهر از تحصیلات بالایی برخوردارند و نمرات درخشانی گرفته اند ولی در عمل و صحنه اجتماع و مسئولیت ، بسیار شکننده و دارای زندگی نه چندان خوب و حتی گاه بسیار ملالت بار هستند.

واقعیت هوش هیجانی و مولفه های آن در این زمینه نیز می تواند پاسخگوی بسیاری از چراها باشد، مثل اینکه چرا یک مهندس تحصیلکرده نمی تواند با همسر خود زندگی شادمانه ای داشته باشد ؟ چرا یک شاگرد اول دانشگاه نمی تواند در کنکور کارشناسی ارشد موفق شود؟

 

نتیجه گیری

 

هوش هیجانی به عنوان یک پدیده مورد توجه  نه تنها حاوی جنبه تئوریک روانشناختی است ، بلکه در میدان عمل با ارتقای آن می توان برای بسیاری از مشکلات نهفته  زندگی پاسخ ها ی مناسبی یافت .

امروزه ، مقالات کتابها و کارگاهها ی آموزشی متعددی در رابطه با EQ تدوین می گردند که همگی تلاشی است برای نشان دادن راهکارهای نو در مقابله با مشکلات فردی و بین فردی د رجوامع پیچیده کنونی.

 

 

در مورد پدیده ال نینو چه می دانیم؟

چند سال پیش ماهیگیران در سواحل پرو  شاهد تغییراتی در جریان آب های این منطقه شدند . اولین ماه سال میلادی بود و تازه جشن های آغاز سال نو را پشت سر گذاشته بودند که ناگهان متوجه جریان آب گرم جنوبی شدند ، جریانی که دمای آب سرد این منطقه را تعدیل می کرد.

آبهای این منطقه زیستگاه بسیاری از پرندگان وماهی ها بود. این آبهای سرد ، سرشار از مواد غذایی برای موجودات آبزی بود و محیط مناسبی برای آنان فراهم می کرد . به همین خاطر ، کار ماهیگیران این منطقه هم پر رونق بود ، ولی وجود آب گرم به صورت غیر طبیعی ، داشت اوضاع را به هم می ریخت و کار و کسب آنها را کساد می کرد.

آبهای گرم، یکی دو سال در منطقه  باقی ماند و باران های فراوان استوایی را باعث شدند ، باران هایی که به گفته بعضی ها ، کویر ها را به باغ تبدیل کردند.

حال دیگر این پدیده هر چند سال یک بار تکرار می شود و چون این پدیده ، یعنی گرم شدن آبهای اقیانوس آرام جنوبی ، اغلب همزمان با میلاد مسیح (ع) ودر ابتدای سال میلادی اتفاق می افتد ، ماهیگیران منطقه آن را "ال نینو "[1]  نامیدند.

ال نینو در زبان اسپانیولی به معنی پسر کوچک است و ماهیگیران هنگامی که  عکس این پدیده رخ دهد، یعنی آبهای سرد جایگزین ، نام دیگری را زمزمه می کنند : لانینو[2] یا دختر کوچک . در پدیده لانینو که بعد از ال نینو اتفاق می افتد ، آبها ی اقیانوس  آرام جنوبی ، به شدت سرد می شوند .

 

باد و زبانه های سرد و گرم

 

معمولا همیشه آبهای غرب اقیانوس آرام گرم و آبهای شرق این اقیانوس سرد است که اصطلاحا به آن زبانه سرد می گویند.در وضعیت عادی باد از جهت شرق اقیانوس آرام به طرف غر ب می وزد و در اثر همین وزش باد ، سطح آب اقیانوس آرام جنوبی در بخش غربی بالا می آید. به طوری که سطح آب اقیانوس در سواحل اندونزی حدود 120 سانتی متر بالاتر از سطح آب در سواحل اکوادور است . با توجه به جریان آب گرم و د رنتیجه گرمای هوا، منطقه غربی اقیانوس آرام پر باران و بر عکس آن ، نواحی شرقی این اقیانوس خشک و کم باران است .

پدیده ال نینو با اندازه گیری دمای سطح آب اقیانو س مشخص  می شود در فرایند وقوع این پدیده ، بادهای بسامان[3]،  حجم زیادی از آبهای گرم  سواحل اندونزی را به سمت سواحل شرقی( امریکای جنوبی ) جاری می کند .

9 سال پیش ، یعنی در سال 1372(1994م) شاهد شکل گرفتن یکی از بزرگترین نمونه های پدیده ال نینو بودیم. دراین سال آبهای منطقه غربی اقیانوس آرام جنوبی، به طرف منطقه شرقی جریان پیدا کرد و زبانه های سرد منطقه شرقی ضعیف شد . بادهای منطقه غرب که معولا ضعیف  بودند به بادهایی قوی تبدیل شدند و به طرف شرق اقیانوس وزیدن گرفتند و آبهای گرم را بیشتر به آن سمت راندند.

 

ال نینو و تغییرات جوی

 

 

ال نینو مانند یک فصل ، دارای دوره است؛ اما فصلی که به صورت نا منظم ظاهر می شود ودر زمان غیر مشخصی در جهان استقرار می یابد . به همین دلیل دردوره ظاهر شدن این پدیده ، بعضی تغییرات آب و هوایی و دگرگونی هایی در الگوها ی طبیعت به وجود می آید و این تغییرات ، افزایش باران وسیل های ویرانگر در بخش هایی از امریکای جنوبی و پرو وخشکسالی در قسمت غربی اقیانوس آرام را به دنبال دارد . بنابراین با توجه به خسارات ناشی از آل نینو باید شرایط منطقه جاوه اقیانوس آرام را با دقت مشاهده و تغییرات هوا را در یک دوره کوتاه ( یک ماه تا یک سال ) پیش بینی کرد.

ال نینو معمولا با یک تغییر د رجریان اتمسفر همراه است که s.o [4]نامیده می شود . حرکت یا جنبش جنوبی یکی از علت های اصلی است که باعث تغییرات آب و هوا در کل دنیا می شود. این پدیده از 25 سال پیش توجه اقیانوس شناسان را به خود جلب کرد و تحقیقات زیادی درباره آن انجام شد. در حقیقت اولین قدم ، تخمین شروع ال نینو و لانینو و پیش بینی آب و هوا بود . واضح ترین علامت S.O ایجاد رابطه عکس فشار هوای سطحی در دو نقطه ، داروین استرالیا و جزایر تایپیتی در جنوب اقیانوس آرام ، فشار زیاد یک طرف ، همرا با کاهش فشار در طرف دیگر بود و این عمل به صورت معکوس انجام می گرفت.

بادهای شرقی مهم ترین علت پیدایش ENSO [5] است و دارای دو اثر بسیار قوی است : اول اینکه آب اقیانوس آرام را به سمت غرب حرکت می دهد و به همین دلیل سطح آب در فیلیپین معمولا 60 سانتی متر از سطح آب در سواحل جنوبی پاناما  بالا تر است.

دیگر آنکه باعث می شود جریان دریایی غربی در سطح آب باقی بماند  و به تدریج آب را گرم کند . این امر سبب می شود که در ناحیه غربی اقیانوس آرام ، گرم ترین آب سطح کره زمین وجود داشته باشد؛ آبی که معمولا  بالای 28 درجه سانتی گراد است و حتی بعضی مواقع به 5/38 درجه هم می رسد .

آب گرمی که در قسمت غربی اقیانو س آرام جمع می شود ، سبب فشار دادن ترمو کلابین [6] به سمت پایین می شود  و با آب سطحی کاملا مخلو ط شده و بدین ترتیب آب گرم سطحی از آ بسرد عمیق جدا می شود.

معمولا ترموکلابین در قسمت شرقی 40 متر ودر قسمت غربی 100 تا 200 متر متغیر است .

ال نینو پدیده ای است که  تازه کشف شده و در نیمکره جنوبی زمین اتفاق می افتد ؛ مانند سواحل امریکای جنوبی و نواحی شرقی آسیا و استرالیا . د رحالت نرمال و طبیعی جریان آب سرد در شرق اقیانوس آرام و جریان آب گرم در غرب آن استقرار دارد که سرمای آب در ناحیه شرقی فوایدی برای ساکنان امریکا ی جنوبی دارد ؛ از جمله استفاده از سواحل به منظور ماهیگیری . این مساله سبب پیدایش بادهای قو ی شرقی به سمت غربی می شود و آن را در قسمت غربی اقیانو س بالا می آورد.طی فرآیند بادهای بسامان از ناحیه غرب اقیانوس آرام ، آب گرم از قسمت غرب به سمت شرق جاری می شود . این امر سبب ضعیف شدن زبانه ها ی سرد شرقی شده و جهت عادی وزش باد بر عکس می شود (غرب به شرق) . در سواحل شرقی اقیانوس یا سواحل غربی امریکای جنوبی نیزبه خصوص حوالی پرو ، آب گرم استقرار می یابد و گاهی این آب یک تا دو سال در منطقه می ماند و رطوبت منطقه سبب بارش بارانها ی فراوان می شود . این باران ها گاه منجر به سیل های ویرانگر در سواحل امریکای جنوبی و خشکی در طرف مقابل آن در نیمکره جنوبی زمین می شود.



1- El Nino

2-  La Nino

3- بادهای بسامان همان بادهای منظم همیشگی است که پیوسته و دائم در منطقه استوایی می وزد.

4- خط مرزی بین آب گرم وسرد؛ Thermo cline

5-  جنش جنوبی اتمسفر ؛ southern Osclilletion

6- جنبش جنوبی اتمسفرال نینو؛  El Nino Southern Oscillation

Wish You Were Here Lyrics

  

So, so you think you can tell
Heaven from hell,

Blue skies from pain,

Can you tell a green field from a cold steel rail?

A smile from a veil?

Do you think you can tell?

And did they get you to trade,

Your heroes for ghosts?

Hot ashes for trees?
Hot air for a cool breeze?

Cold comfort for change?

And did you exchange a walk on part in the war for a lead role in a cage?

How I wish, how I wish you were here
We're just two lost souls swimming in a fish bowl
Year after year
Running over the same old ground.
What have we found?
Same old fears
Wish you were here

شعری برای تو

 

این شعر را برای تو می گویم

در یک غروب تشنه تابستان

در نیمه های این ره شوم آغاز

د رکهنه گو راین غم بی پایان

این آخرین ترانه لالایی است،

در پا ی گاهواره خواب تو

باشد که بانگ وحشی این فریاد

پیچد در آسمان شباب تو

بگذار سایه من سرگردان

از سایه تو ، دور و جدا باشد

روزی به هم می رسیم که گر باشد

کس بین ما نه غیرخدا باشد ...

چشمان بی گناه تو چون لغزد،

بر این کتاب در هم بی آغاز

عصیان ریشه دار زمانها را

بینی شکفته در دل هر آواز ...

اینجا نشسته بر سر هر راهی ،

دیو دروغ و ننگ و ریا کاری

در آسمان تیره نمی بینم ،

نوری ز صبح روشن بیداری ...

بگسسته ام ز ساحل خوشنامی

در سینه ام ستاره طوفان است،

پرواز گاه شعله خشم من

دردا، فضای تیره زندان است...

روزی رسد که چشم تو با حسرت

لغزد بر این ترانه دردآلود

جویی مرا درون سخن هایم

گویی به خود که ماد رمن او بود.

"فروغ فرخزاد(عصیان)"

مکان های دیدنی لندن

 

موزه تیت و پل هزاره

 

بخشی از کرانه رود تیمز لندن که به Bankside مشهور است، پوشیده از ساختمان هایی است که در چند دهه گذشته با شکل و سبکهای گوناگون ساخته شده که از لحاظ معماری به یکی از بحث برانگیز ترین نمونه های شهرسازی در جهان تبدیل شده است.

 

 برای خوندن ادامه مطلب روی زمان درج مطلب کلیک کن!

ادامه مطلب ...

یه جمله خوب!

 

آنقدر به تاریکی لعنت نفرستید، شمعی روشن کنید!

 ( کنفوسیوس)

 

غروب...

 

ببینم اصلا حواست هست؟! اصلا متوجه گذر زمان می شی ؟! یه پنجره اون طرفا هست که ببینی غروب شده واون دور دورا یه نفر داره روی بوم هستی چه نقاشی های محشری می کشه؟! یه پنجره اون طرفا هست که تو بعد از یه روز پر کار وپر مشغله دلت واسه بعضی چیزا وبعضی از آدمها تنگ بشه ؟! آره یه پنجره اون طرفا هست ، غروب نزدیک است...

 

 

 

نفرتی لبریز/شاملو

ما نوشتیم و گریستیم
ما خنده کنان به رقص بر خاستیم
ما نعره زنان از سر جان گذشتیم ...
کسی را پروای ما نبود.
در دور دست مردی را به دار آویختند :
کسی به تماشا سر برنداشت
ما نشستیم و گریستیم
ما با فریادی
از قالب خود بر آمدیم

دل من دیر زمانی...

 

دل من دیر زمانی است که می پندارد :(( دوستی نیز گلی است ، مثل نیلوفر وناز، ساقه ترد ظریفی دارد، بیگمان سنگدلی است آنکه روا می دارد، جان این شاخه نازک را-دانسته- بیازارد!)) درزمینی که ضمیر من وتوست از نخستین دیدار، هر سخن ، هر رفتار، دانه هایی است که می افشانیم،برگ وبادی است که می رویانیم، آب وخورشید ونسیمش ((مهر)) است. گر بدانگونه که بایست به بار آید،زندگی را بر دل انگیز ترین چهره بیاراید،آنچنان با تو در آمیزد این روح لطیف، که تمنای وجودت همه او باشد وبس، بی نیازت سازد، از همه چیز وهمه کس،زندگی گرمی دلهای به هم  پیوسته است تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است. در ضمیرت اگر این گل نومیده است هنوز،عطر جان پرور عشق، گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز، دانه ها را باید از نو کاشت،آب وخورشید ونسیمش را از مایه جان، خرج می باید کرد. رنج می باید برد، دوست می باید داشت!

بانگاهی که در آن شوق برآرد فریاد،باسلامی که درآن نور ببارد لبخند،دست یکدیگر،بفشاریم به مهر،جان دل هامان را مالامال از یاری غمخواری،بسپارم به هم،بسراییم به آواز بلند،شادی روی تو! ای دیده به دیدار تو شاد باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست تازه،عطر افشان،گل باران باد.                                                          

                                                                                   فریدون مشیری

 

       

 

 

 

 

 

 

 

Shape Of My Heart/sting

 

He deals the cards as a meditation
And those he plays never suspect
He doesn't play for the money he wins
He doesn't play for the respect
He deals the cards to find the answer
The sacred geometry of chance
The hidden law of probable outcome
The numbers lead a dance

I know that the spades are the swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not the shape of my heart

He may play the jack of diamonds
He may lay the queen of spades
He may conceal a king in his hand
While the memory of it fades

I know that the spades are the swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not the shape of my heart
That's not the shape, the shape of my heart

And if I told you that I loved you
You'd maybe think there's something wrong
I'm not a man of too many faces
The mask I wear is one
Those who speak know nothing
And find out to their cost
Like those who curse their luck in too many places
And those who fear are lost

I know that the spades are the swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not the shape of my heart
That's not the shape of my heart

اما تو نباید می گفتی نه/سروده های نسرین بهجتی

 

 

تو را آفریدم خودم را به تو  آویختم

تو را گر گرفتم خودم را جوشان رفتم

ولی لحظه ای از تو سر نرفتم

از خودم  منها شدم  ذره ذره

ولی یاد تو را ضرب و جمع تمام زیبایی ها کردم

اما تو نباید می گفتی نه

قرار دلت شدم در تمام بی قراری ها ی دنیا

با حوصله نوشتمت و بی حوصله مرا خواندی

اما تو نباید می گفتی نه

چون سیب سرخ دلم این بار لک افتاد

 

...

ادامه مطلب ...

آیا می‌دانید؟

آیا می‌دانید با هوش‌ترین زن دنیا 5 فوق‌لیسانس دارد و ضریب هوشی او 200 است و دنبال کار است

 آیا می‌دانید اولین فردی که در اروپا اقامت گرفت یک زن ایرانی بود و بعد مسأله اقامت خارجی‌ها مطرح شد

 آیا می‌دانید ایرانیان در انگلیس ثروتمندترین قشر جامعه هستند حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت.

آیا می‌دانید ایرانیان در آمریکا فرهیخته‌ترین افراد جامعه امریکا هستند.


آیا می‌دانید رئیس کامپیوتر ناسا یک ایرانی است.


آیا می‌دانید حدود 250 ایرانی در ناسا محقق داریم.


آیا می‌دانید کورش کبیر بر جهان حکومت می‌کرد و به نوعی قدرت جهان در دست ایران بود.


 
آیا می‌دانید سال 2001 در فرانسه سال ایران نام داشت.


 
آیا می‌دانید اگر 3 قاره آسیا و امریکا و آفریقا را به هم وصل کنیم ایران در مرکز جهان است.

 آیا می‌دانید فرشته‌ها با سرعت نور حرکت می‌کنند و زمان بر آن‌ها کند می‌شود.


آیا می‌دانید انسان در سال 3000 قد متوسط 2 متر و 120 سال عمر و پوست قهوه‌ای خواهد داشت.


آیا می‌دانید وزن 1 قاشق چایخوری از سیاه چاله‌ها 2 میلیارد تن است؛ بله 2 میلیارد تن.


 
آیا می‌دانید یک سیاهچاله در کهکشان راه شیری است که هر ثانیه 1000 بار دور خود می‌چرخد.


آیا می‌دانید ضریب هوشی انسان‌های معمولی بین 85 تا 105 است

 آیا می‌دانید هر تار موی انسان می‌تواند تا وزن 100 گرم رشد کند.


 
آیا می‌دانید بلندترین موی سر دنیا 6 متر است.


 
آیا می‌دانید چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگاپیکسل است.


آیا می‌دانید سریع‌ترین عنکبوت دنیا دارای سرعت Km 16 در ساعت است که در افریقاست.


آیا می‌دانید یک انسان نهایتاً می‌تواند با سرعت Km 35 در ساعت بدود.


آیا می‌دانید نوعی عنکبوت می‌تواند 300 برابر وزنش را بلند کند.


 
آیا می‌دانید طول موج نور مرئی بین 700 – 400 نانومتر است.


آیا می‌دانید خورشید کوچک‌ترین ستاره دنیا است.


آیا می‌دانید وقتی به خورشید نگاه می‌کنید صحنه 8 دقیقه قبل از آن را مشاهده می‌کنید.


آیا می‌دانید زمین در آغاز پیدایش خود 2000 بار بزرگ‌تر از حجم کنونی خود را داشته است


آیا می‌دانید مساحت سوراخ اوزون 34 میلیون کیلومتر مربع یا به اندازه آمریکای شمالی است.


 
آیا می‌دانید سالانه 3,1 میلیون مترمکعب چوب صرف چوب‌های غذاخوری در چین می‌شود.


آیا می‌دانید ماموت‌ها که 10 هزار سال پیش منقرض شدند تا 6 سالگی شیر مادرشان را می‌خوردند.


 
آیا می‌دانید جوانان هندی شادترین و جوانان ژاپنی افسرده‌ترین‌های جهانند.


 
آیا می‌دانید مردم فیلیپین به بیش از 1000 لهجه سخن می‌گویند.


آیا می‌دانید عمر مفید انسان‌ها در کف دستشان نوشته شده است، نگاه کنید. 63 = 18 – 81


آیا می‌دانید مسن‌ترین انسان دنیا با 142 سال سن الان در ایران زندگی می‌کند.


آیا می‌دانید به گفته صندوق پول جهان ایران در تورم رتبه 5 جهان است و تا چند سال دیگر البته 1 خواهد شد.


آیا می‌دانید گران‌ترین کفش دنیا 1 میلیارد و 700 میلیون تومان است.


 
آیا می‌دانید گران‌ترین سینمای خانگی 210 میلیون تومان است.


آیا می‌دانید گران‌ترین بلندگوی جهان 210 میلیون تومان قیمت دارد.

آیا می‌دانید شیرینی تنها مزه‌ای است که جنین در رحم مادر هم می‌فهمد.


آیا می‌دانید زنبور عسل 5 چشم دارد که 2 تا اصلی در بغل سر و 3 تا بر روی سر قرار دارد.


آیا می‌دانید 20 درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد.


آیا می‌دانید بهترین شکارچی در خشکی خرس قطبی است.


آیا می‌دانید خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می‌ایستد حدود 3 متر است.


آیا می‌دانید در بین انواع خرس، خرس پاندا بزرگ‌ترین جمجمه را دارد.


آیا می‌دانید خرس با تمام سنگینی خود می‌تواند با سرعت 50 کیلومتر در ساعت بدود.


آیا می‌دانید حس بویایی خرس تقریباً 100 برابر قوی‌تر از انسان است.


آیا می‌دانید کوه‌های آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند می‌شوند.


آیا می‌دانید بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است.


آیا می‌دانید گرده گل هرگز فاسد نمی‌شود.


آیا می‌دانید دانشمندان دریافته‌اند که مورچه همچون انسان صبح‌ها خمیازه می‌کشد.


آیا می‌دانید ویروس عامل آنفلوآنزا بیش از 200 نوع دارد.


آیا می‌دانید هیتلر از مکان‌های بسته بسیار وحشت داشت.


آیا می‌دانید فنلاند از 179 هزار و 585 جزیره تشکیل شده است.


آیا می‌دانید زنبور از بوی عرق بدش می‌آید و به کسی که بدنش بو دهد یا عطرزده باشد حمله می‌کند.


آیا می‌دانید رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه‌ای ناراحت کننده‌ است.


آیا می‌دانید بدن زنبورداران می‌تواند بیش از 100 نیش زنبور عسل را تحمل کند.


آیا می‌دانید زنبور بی‌نظمی را دوست ندارد، اگر جلوی کندوی آن‌ها بایستید به شما حمله خواهند کرد.


آیا می‌دانید سختی آب مشابه سختی بتن است.


آیا می‌دانید رعد و برقی به طول 6 و 1کیلومتر دارای برق کافی برای روشن کردن 1 میلیون لامپ است.


آیا می‌دانید هنگام صحبت برای بیان هر کلمه 72 ماهیچه به کار گرفته می‌شود.


آیا می‌دانید خون میگوها آبی رنگ است، عنکبوت‌ها خونی روشن و شفاف دارند.


آیا می‌دانید دانه نوعی درخت غول پیکر از خانواده کاج فقط 005/0 گرم وزن دارد.


آیا می‌دانید 85 درصد گیاهان در اقیانوس‌ها رشد می‌کنند.


آیا می‌دانید تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد.


آیا می‌دانید زرافه تازه متولد شده 2 متر قد دارد.


آیا می‌دانید شما به طور متوسط 15000 بار در روز پلک می‌زنید.


آیا می‌دانید حدود 13 درصد مردم چپ دست هستند، این رقم در گذشته 11 درصد بود.


آیا می‌دانید دو سوم وزن بدن از آب تشکیل شده که 92 درصد خون 75 درصد مغز 75 عضلات از آب تشکیل شده‌اند.


آیا می‌دانید هر انسان می‌تواند 1 دقیقه نفس خود را حبس کند و رکوردش در جهان 8.5 دقیقه است.


آیا می‌دانید در 150 سال گذشته قد افراد در کشورهای صنعتی 10 سانت رشد داشته است.


آیا می‌دانید هر تکه کاغذ را نمی‌توان بیش از 9 بار تا کرد.


آیا می‌دانید 75 درصد جرم اتمسفر در 10 کیلومتر ضخامت پایین جو قرار گرفته است.


آیا می‌دانید تغییر فاصله زمین و خورشید تأثیری بر دما ندارد بلکه زاویه تابش خورشید مؤثر است.


آیا می‌دانید تبخیر از سطح خاک عمده‌ترین منبع هدر رفت آب به صورت تبخیر در ایران است.


آیا می‌دانید بر هر سانتی متر از سطح زمین 105 کیلوگرم هوا وجود دارد.


آیا می‌دانید در فصل زمستان در مناطق سردسیر لیمنوگراف از کار انداخته و از اشل استفاده می‌کنند.


آیا می‌دانید به ازای هر 1 درصد افزایش نمک محلول در آب 1 درصد از شدت تبخیر کاسته می‌شود.


آیا می‌دانید اگر تمام یخ‌های قطبی ذوب شوند آب دریاها 14 متر بالا می‌آید.


آیا می‌دانید بیشترین قربانیان سیل زنان و سپس کودکان هستند.

آیا می‌دانید در سال‌های آتی جنگ‌هایی بر سر آب در جهان رخ خواهد داد.


آیا می‌دانید ارتفاع تبخیر در باران 2 متر و ارتفاع متوسط بارندگی 24 سانت است.


آیا می‌دانید اعصابی که در بدن شما وجود دارند به اندازه فاصله زمین تا ماه است.


آیا می‌دانید درازترین ناخن دست دنیا مربوط به زنی امریکایی است که هر ناخن او 6 متر است.


آیا می‌دانید در یک سانتی متر از پوست شما 12 متر عصب و 4 متر رگ و مویرگ وجود دارد.


آیا می‌دانید رشد کودک در بهار بیشتر است.


آیا می‌دانید در آمریکا سالیانه 85 میلیون تن کاغذ مصرف می‌شود.


آیا می‌دانید اسب ماده 30 و اسب نر 36 دندان دارد.


آیا می‌دانید حس بویایی مورچه با حس بوبایی سگ برابری می‌کند.


آیا می‌دانید زمان لازم برای این که آب اقیانوس‌ها 1 دور در چرخه هیدرولوژیکی بچرخد 3000 سال است.


آیا می‌دانید این زمان برای یخ‌های قطبی 8000 سال و برای آب‌های زیرزمینی 5000 سال است.


آیا می‌دانید فقط از درصد از آب‌های زمین قابل استفاده برای آشامیدن است.


آیا می‌دانید آقایان روزانه 40 تار مو و خانم‌ها 70 تار موی خود را از دست می‌دهند.


آیا می‌دانید وزن اسکلت انسان بالغ 13 تا 15 کیلوگرم است.


آیا می‌دانید زرافه می‌تواند با زبانگش گوش‌هایش را تمیز کند.


آیا می‌دانید اسب‌ها در مقابل گاز اشک آور مصون‌اند.


آیا می‌دانید مساحت دریاچه ارومیه 6 هزار کیلومتر مربع و عمیق‌ترین جای آن 14 متر است.


آیا می‌دانید نعناع سکسکه و تنگی نفس را شفا می‌دهد.


آیا می‌دانید 200 ویروس شناخته شده که به دستگاه تنفس اثر می‌گذارند و باعث سرماخوردگی می‌شوند.


آیا می‌دانید دریای مدیترانه بین 3 قاره اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد.


آیا می‌دانید جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است.


آیا می‌دانید انسان اولیه و اجداد اولیه انسان هر دو در یک زمان در اروپا بودند.


آیا می‌دانید نوزاد بیش از 300 استخوان دارد که با رشد بعضی از آن‌ها به یکدیگر جوش می‌خورند.


آیا می‌دانید تقریباً یک سوم وزن یک زن و یک دوم وزن یک مرد را ماهیچه تشکیل می‌دهد.


آیا می‌دانید 30 برابر جمعیتی که امروزه بر روی کره زمین است در زیر خاک مدفون‌اند.


آیا می‌دانید با یک مداد می‌توان خطی به طول 56 کیلومتر کشید.


آیا می‌دانید عقرب‌ها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیو اکتیو تأثیری بر آن ها ندارد.


آیا می‌دانید عقرب‌ها دو دشمن دارند که یکی از آن‌ها یک نوع سار و دیگری مگس است.


آیا می‌دانید شیشه به ظاهر جامد است ولی مایعی است که با سرعت بسیار کند حرکت می‌کند.


آیا می‌دانید اولین راه شوسه و زیرسازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد.


آیا می‌دانید نور می‌تواند در یک ثانیه 7.5 دور دور زمین بچرخد.


آیا می‌دانید اگر تمام رگ‌های خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا 000/97 کیلومتر می‌شود.


آیا می‌دانید سرعت صوت در فولاد 14 بار سریع‌تر از سرعت آن در هوا است.


آیا می‌دانید وقتی مگس بر روی یک میله فولادی می‌نشیند به اندازه 2 میلیونیم میلیمتر خم می‌شود.


آیا می‌دانید فشار در مرکز خورشید تقریباً 700 میلیون تن بر 5/4 مترمربع است.


آیا می‌دانید طول عمر مردم سوئد و ژاپن از دیگر ملل جهان بیشتر است.


آیا می‌دانید داغ‌ترین نقطه زمین در دالول اتیوپی است که دمای هوا در سایه 94 درجه است.


آیا می‌دانید 1 لیتر سرکه در زمستان سنگین تر از تابستان است.


آیا می‌دانید 60 درصد از ماهواره‌های جهان نظامی و 40 درصد بقیه غیرنظامی است.


آیا می‌دانید در هر ثانیه 5000 بیلیون بیلیون الکترون به صفحه TV برخورد می‌کند تا تصویر را ایجاد کند.


آیا می‌دانید یک بیلیون برابر با میلیون ضرب در میلیون است.


آیا می‌دانید شانس شبیه بودن دو اثر انگشت 1 به 64 میلیارد است.


آیا می‌دانید یک گالن روغن سوخته، می‌تواند تقریباً 1 میلیون گالن آب تمیز را آلوده کند.


آیا می‌دانید خوردن 1 سیب اول صبح، بیشتر از قهوه باعث دور شدن خواب آلودگی می‌شود.


آیا می‌دانید قدیمی‌ترین آدامسی که جویده شده، متعلق به 9000 سال پیش بوده است.


آیا می‌دانید اسکیموها هم از یخچال استفاده می‌کنند، منتها برای محافظت غذا در مقابل یخ زدن.


آیا می‌دانید جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز، مانع از اشک‌ریزی شما می‌شود.


آیا می‌دانید در 4000 سال قبل، هیچ حیوانی اهلی نبود.


آیا می‌دانید به طور متوسط روزانه، 12 نوزاد به خانواده‌های اشتباه داده می‌شوند.


آیا می‌دانید هیچ کس نمی‌داند چرا صدای اردک‌ها اکو نمی‌شود.


آیا می‌دانید سس کچاپ در سال 1830 به عنوان یک دارو به فروش می‌رفته است.


آیا می‌دانید لئوناردوداوینچی 10 سال طول کشید تا لب‌های مونالیزا را نقاشی کند.


آیا می‌دانید وقتی پاهایت را آرام بالا بیاوری و به پشت بخوابی در ماسه فرو نمی‌روی.


آیا می‌دانید اکثر افراد در کمتر از 7 دقیقه خوابشان می‌برد!


آیا می‌دانید یک انسان 8 ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است.


 
آیا می‌دانید سالی 500 شهاب سنگ به زمین برخورد می‌کنند.


آیا می‌دانید خورشید روزی 000/126 میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می‌فرستد.


آیا می‌دانید کوچک‌ترین زمین فوتبال ساخته شده بیست هزارم یک تار مو است


آیا می‌دانید با دویدن می‌توان مسافر زمان بود و کسری از ثانیه از دیگران بیشتر عمر کرد.


آیا می‌دانید 56 درصد افرادی که دست چپ هستند، تایپیستند.


آیا می‌دانید برای تولید 1 لیتر بنزین 5/23 تن گیاه در گذشته مدفون شده است.


آیا می‌دانید هر 1 دقیقه نسل یک موجود زنده منقرض می‌شود.


آیا می‌دانید داوینچی با یک دست می‌نوشت و با دست دیگر نقاشی می‌کشید.


آیا می‌دانید گوش و بینی در تمام طول عمر رشد می‌کنند.


آیا می‌دانید آب دریا بهترین ماسک صورت است.


آیا می‌دانید در ساخت برج ایفل 5/2 میلیون پیچ و مهره به کار رفته است.


آیا می‌دانید بینی انسان قادر به تشخیص 000/10 نوع بوی مختلف است.


آیا می‌دانید انرژی که خورشید در 1 ثانیه تولید می‌کند برای مصرف 1 میلیون سال زمین کافی است.


آیا می‌دانید غیرممکن است که بتوانید با چشم باز عطسه کنید.


آیا می‌دانید ما در طول زندگیمان 18 کیلو پوست می‌اندازیم.

آیا می‌دانید رنگ مورد علاقه 80 درصد آمریکایی‌ها آبی است!


آیا می‌دانید وقتی شخصی در سریلانکا سرش را از طرفی به طرفی دیگر تکان می‌دهد یعنی باشه.


آیا می‌دانید در این دنیا تعداد جوجه‌ها از آدم‌ها بیشتر است.


آیا می‌دانید نوارهای لاستیکی خیلی طول می‌کشد تا سرد شوند.


آیا می‌دانید مغز در هنگام خواب فعال‌تر از وقتی است که تلویزیون می‌بینید.


آیا می‌دانید اگر مادران در زمان بارداری سیب به خصوص سبز استفاده کنند نوزادانشان زیبا می‌شوند.


آیا می‌دانید مادران باردار از انگور و جوانه گندم و امگا 3 استفاده کنند بچه‌های آن‌ها تیزهوش می‌شوند.


آیا می‌دانید خورشید فقط 1 بر 000/40 جرم خود را از دست داده است.


آیا می‌دانید ایران 1018 شهر دارد.


آیا می‌دانید پر آب‌ترین رود ایران کارون در خوزستان است.


آیا می‌دانید بام ایران استان چهارمحال و بختیاری است.


آیا می‌دانید هر فردی در طول 24 ساعت 23 هزار بار نفس می‌کشد.